یادداشت | تواضع در کلام امام رضا
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب در دیدار با رییس و مسئولان قوه قضائیه در تاریخ ۴/ ۶/ ۱۳۹۷ با الهام از آیه ۵۴ سوره مائده (أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ)، فرمود: «ما باید در مقابل دشمن و بدخواه و توطئهگر و تهمتزن با قاطعیت عمل کنیم اما در مقابلِ مردم باید با تواضع و دلسوزی و محبت وارد شد و با آنان تفاهم کرد تا بتوان اعتماد افکار عمومی را جلب کرد.»
تکبر نسبت به پست و مقام از آفاتی است که کسانی که در پستهای مختلف حکومتی هستند با آن دست به گریبان هستند و باید از آن رهایی یابند. از وظایف یک مسؤول نظام اسلامی، تواضع در برابر مردم است. تواضع ویژگیهایی دارد که باید به آن متخلق شد. قبل از آراسته شدن به این فضیلت اخلاقی باید آن را شناخت. آنچه میآید نگاهی به معنا و ویژگیهای تواضع در کلام امام رضا ـ علیه السلام ـ میباشد.
حد و مرز تواضع در بیان امام هشتم
انسانی که به دنبال این میباشد که بداند شخصی متواضعی است، باید در نفس خود تأمل کند که آیا معیار تواضع را دارا است یا نه. در سه روایت از امام رضا ـ علیه السلام ـ به این معیار برای تواضع اشاره شده که جنبه روانی این مسأله را مورد بررسی قرار میدهد. این سه روایت (که راوی آن حسن بن جهم است و میتواند در واقع، سه گزارش از یک روایت باشد) عبارتند از:
۱. «التَّوَاضُعُ أَنْ تُعْطِيَ النَّاسَ مَا تُحِبُّ أَنْ تُعْطَاهُ» (الكافی، ج۲، ص۱۲۴). «تواضع اين است كه به مردم عطاء کنی آنچه را ميخواهى به تو بدهند (با آنها چنان رفتار كنى كه ميخواهى با تو رفتار نمایند).»
۲. در نقلی، حسن بن جهم میپرسد: «حد تواضع چیست؟» امام در پاسخ میفرماید: «أَنْ تُعْطِيَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ مَا تُحِبُّ أَنْ يُعْطُوكَ مِثْلَهُ» (الأمالي، ص۲۴۰). «حد تواضع، اين است كه به مردم بدهى آنچه را دوست دارى به تو عطاء کنند.»
۳. در روایتی دیگر، وقتی راوی میپرسد که «حدّ تواضع چیست که اگر بندهای آن را انجام دهد متواضع میباشد؟» امام در جواب بیان میدارد: «التَّوَاضُعُ دَرَجَاتٌ مِنْهَا أَنْ يَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَيُنْزِلَهَا مَنْزِلَتَهَا بِقَلْبٍ سَلِيمٍ لَا يُحِبُّ أَنْ يَأْتِيَ إِلَى أَحَدٍ إِلَّا مِثْلَ مَا يُؤْتَى إِلَيْهِ إِنْ رَأَى سَيِّئَةً دَرَأَهَا بِالْحَسَنَةِ كَاظِمُ الْغَيْظِ عَافٍ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين » (الكافی، ج۲، ص۱۲۴). «تواضع را درجاتى است: برخى از آنها اين است كه انسان قدر خود را بشناسد و با دلى سالم و قلبی سلیم، خود را به جايگاه خويش نشاند، و دوست نداشته باشد كه به سوى كسى رود، مگر چنانچه به سويش آيند (با مردم چنان كه با او رفتار كنند، رفتار كنند).
اگر بدى بيند آن را با نيكى بپوشاند، خشم خود را فرو میخورد، از مردم ميگذرد و آنان را میبخشد، و خدا هم نيكوكاران را دوست دارد.»
معیار قرار دادن خود در کسب تواضع
از عواملی که باعث ایجاد روحیه تکبر در انسان میشود جهل انسان به قدر و منزلت خود است. به عنوان نمونه، وقتی فرد، منشأ اموری مثل نسب، خلقت، ثروت، علم، قدرت و مقام را خود بداند و توجه به این نداشته باشد که تمامی این امور یا خارج از ذات انسان یا فانی و تباه شدنی است کم کم زمینه شکل گیری تکبر رخ میدهد.
تکبر گاهی در برابر خدا و فرستادگان او و گاهی در مقابل مخلوقاتش است. انسان باید قدر و منزلت نفسش را نسبت به خدای متعال بشناسد و نفسش را به اطاعت از او و دوری از معصیتش وادارد و یاد خدا را با قلب سلیم، در جمیع حالات داشته باشد (شرح الكافي، ج۸، ص۳۳۹) و عیبها و کوتاهیهایش را در وظیفهاش نسبت به خدا ملاحظه کند (مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج۸، ص۲۵۶).
نسبت به خلق خدا نیز نفس خود را میزان بین خود و مردم قرار دهد. آن گونه با مردم برخورد کند که دوست دارد مردم با او رفتار کنند. انسانی که فروتن است خودمحوری ندارد و به دنبال خواستههای خود نیست؛ از این جهت، همدلی از شاخصههای چنین انسانی است.
او از مردم، سوء استفاده و بهرهکشی نادرست ندارد، استثمارگر و استعمارگر نیست. او معیار رفتار با دیگران را همان چیزی قرار میدهد که دوست دارد مردم با او برخورد کنند و عزت نفسش را در این میبیند. اگر از آنان بدی دید آن را با عفو و احسان جواب میدهد و وظیفه الهیاش را با موعظه و امر به معروف و نهی از منکر نسبت به او به انجام میرساند (شرح الكافي، ج۸، ص۳۳۹). خشم خود را فرو میخورد، از بدیهای مردم نسبت به او درمیگذرد و آنان را در این مواقع میبخشد.
همچنین میتوان گفت کوچکی افق فكر انسان و پستى حد قابليت، تکبر آفرین است؛ چون ظرفيت متکبر، كم است. به مجرد آنكه يك كمالى در خود مى بيند و يك امتيازى در خود مشاهده مى نماید گمان مى كند داراى مقام و مرتبه اى است (شرح چهل حديث، ص۸۹). چيزهايى كه كمال نيست، يا كمال لايق نيست، در او تأثير شديد كرده او را به عجب و كبر وادار مى كند، و هر چه در او حبّ نفس و دنيا بيشتر باشد، زمینههای تکبر در او بيشتر اثر میگذارند (شرح چهل حديث، ص۹۲-۹۳).
احساس خواری و ذلتی در درون سبب میشود که انسان با بروز تکبر، درصدد جبرانش باشد؛ به گونهای که تکبر در این شخص، یک نوع فرافکنی نسبت به ذلت درون است. در اینجا متکبر به جای درمان ذلت، به سرپوشی بر آن اقدام میکند. شخص خودبین، نیازمند تحسین و تمجید است؛ چون شک به خود و ارزشمند نپنداشتن خویشتن دارد.
در دو روایت از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده: «مَا مِنْ أَحَدٍ يَتِيهُ إِلَّا مِنْ ذِلَّةٍ يَجِدُهَا فِي نَفْسِهِ» (الكافي، ج۲، ص۳۱۲) «هيچ كس نيست كه كبر ورزد [یا: خود را گم كند] جز به سبب ذلتى كه در خود ميبيند»، و «مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِه» (همان) «هيچ مردى نيست كه تكبّر یا گردنکشی کند جز به جهت ذلت و خوارىای كه در خود مییابد.»
حضرت امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ میفرماید: «مَا تَكَبَّرَ إِلَّا وَضِيعٌ» (غرر الحكم و درر الكلم، ص۶۸۴)، «تكبّر نكند مگر شخص پست مرتبه.» در نقلی دیگر از ایشان آمده: «لا يَتَكَبَّرُ إِلَّا وَضِيعٌ خَامِلٌ» (همان، ص۷۸۵)، «جز شخص پست و گمنام، تكبر نمیورزد.»/۹۱۸/ی۷۰۳/س
حجت الاسلام مجتبی صداقت، پژوهشگر حوزه علمیه قم
منابع
كلينى، محمد بن يعقوب ، الكافي، دار الكتب الإسلامية، تهران، چهارم، ۱۴۰۷ق.
ابن بابويه، محمد بن على (شیخ صدوق)، الأمالي، كتابچى، تهران، ششم، ۱۳۷۶ش.
مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي (الأصول و الروضة)، المكتبة الإسلامية، تهران، اول، ۱۳۸۲ق.
مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، دار الكتب الإسلامية، تهران، دوم، ۱۴۰۴ق.
موسوی خمينى، سید روحالله، شرح چهل حديث (اربعين حديث)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، قم، بیست و چهارم، ۱۳۸۰ش.
تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي ـ علیه السلام ـ )، دار الكتاب الإسلامي، قم، دوم، ۱۴۱۰ق.